احضار و تسخیر جن و ارتباط با آنها از نظر ادیان
برای مشاهده متن به صورت کامل روی ادامه مطلب کلیک کنید
احضار و تسخیر جن و ارتباط با آنها
چنانکه در بین مردم شایع شده است و کسانی ادعای ارتباط با جنیان را دارند [ با احضار یا تسخیر ] چنین پندارند و گویند : ما اخبار آینده را از آنان کسب می کنیم آنها اطلاعات گسترده ای نسبت به آینده دارند و محل گنج هایی که در زیر زمین نهفته است ، می دانند . یا کسانی که اجلشان فرا رسیده است می توان از طریق جنیان روز مرگ او را فهمید ، در حالی که این مسأله حقیقت ندارد و علم جنیان بسیار محدود بوده و اطلاعات چندانی از غیب و آینده ندارند ، مخصوصاً بعد از بعثت پیامبر اسلام ، جنیان به وسیله شهاب سنگ ها از آسمان ها رانده شده اند و نمی توانند استراق سمع کنند و به حوادث آینده آگاهی پیدا کنند. چنان که در سوره جن آمده است:
وَ اَنّا کُنَّا نَقعُدُ مِنهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمعِ فَمَن یَستَمِعِ الاَنَ یَجِد لَهُ شَهَاباً رَصَداً وَ اَنَّا لانَدِری اَشَرٌّ اُرِیدَ بِمَن فِی الاَرضِ اَم اَرادَ بِهِم رَشَداً[جن/9،10]
«و اینکه ما پیش از این به استراق سمع در آسمان ها می نشستیم. اما اکنون هر کس بخواهد استراق سمع کند شهابی را در کمین خود می یابد. و اینکه (با این اوضاع و احوال) ما نمی دانیم آیا شری در بارة اهل زمین شده یا پروردگارشان اراده کرده است آنها را هدایت کند.»
بر اساس این آیه شریفه که از زبان جنیان نقل شده است آنها بعد از بعثت پیامبر(ص) از استراق سمع منع شده اند و از اوضاع و احوال اهل زمین بی خبرند. پس بنابراین چگونه می توانند چیزی را که خود از آن بی خبرند به دیگران خبر دهند.
و مطلب دیگری که بر محدود بودن علم آنها دلالت می کند و اینکه قبل از بعثت پیامبر اسلام نیز از غیب بی اطلاع بودند، این است که حضرت سلیمان(ع) آنها را در کارهای سخت به کارمی گرفت، وقتی مرگ سلیمان فرا رسید او ایستاده بر عصا تکیه کرده بود و مدتها(گویند تا یک سال) بر آن حال بود تا موریانه زیر عصای او را خورد و سلیمان افتاد و جنیان متوجه شدند که او مدتها پیش مرده بود و جنیان به خیال اینکه او زنده است و به کارهای آنان نظاره گر است کار می کردند بعد از اینکه فهمیدند سلیمان مدتها پیش مرده است، گفتند: اگر ما از علم غیب(مردن سلیمان) آگاه می شدیم تن به کارهای سخت او نمی دادیم و خود را زودتر رها می ساختیم. در سورة سبا آمده است:
فَلَمَّا قَضَینَا عَلَیهِ مَا دَلَّهُم عَلَی مَوتِهِ اِلاَّ دَابَّةُ الاَرضِ تَأکُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الجِنُّ اَن لَو کَانُوا یَعلَمُونَ الغَیبَ مَا لَبِثُوا فِی العَذَابِ المُهِینِ[سبا/14]
«هنگامی که مرگ سلیمان را بر او مقرر ساختیم، چیزی آنها را از مرگ وی آگاه نساخت، مگر جنبنده زمین(موریانه) که عصای او را خورد (تا شکست و پیکر سلیمان فرو افتاد) هنگامی که بر زمین افتاد جنیان فهمیدند که اگر از غیب آگاه بودند (و می دانستند که سلیمان مدتها پیش مرده است) در عذاب خوار کننده(اعمال شاقه و کارهای سخت او) باقی نمی ماندند(و خود را نجات می دادند).»
مفهوم آیه چنین است که بعد از افتادن سلیمان وضع جنیان برای انسان ها آشکار شد که آنها از اسرار غیب آگاه نیستند، و بی جهت عده ای چنین عقیده ای دارند.
و در روایتی از امام صادق (ع) وارد شده است:
قرأ رجل علی ابی عبدالله(ع) « فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الجِنُّ اَن لَو کَانُوا یَعلَمُونَ الغَیبَ مَا لَبِثُوا فِی العَذَابِ المُهِینِ»
فقال ابوعبدالله(ع): الجن کانوا یعلمون انهم لایعلمون الغیب.
فقال الرجل فکیف هی؟
فقال(ع): انما انزل الله«فَلَمَّا خَرَّ تبینت الانس ان لو کان الجنّ یعلمون الغیب ما لبثوا فی العذاب المهین»
«مردی این آیه را بر امام صادق(ع) خواند«هنگامی که سلیمان فرو افتاد فهمیدند که اگر از غیب آگاه بودند در عذاب خوار کننده ای باقی نمی ماندند»
امام صادق(ع) فرمود: جنیان می دانستند که غیب نمی دانند.
آن مرد گفت: چگونه است این مسأله؟
فرمود: هنگامی که خدا آیه فلما خرّ... را نازل کرد بر انسان ها روشن شد که اگر جنیان غیب می دانستند در عذاب خوار کننده (کارهای سخت و سنگین) باقی نمی ماندند.
از این روایت استفاده می شود که جنیان خود می دانستند که علم غیب نمی دانند بلکه انسان ها می پنداشتند که آنها غیب می دانند، ولی بعد از نزول این آیه بر انسان ها نیز آشکار شد که آنها غیب نمی دانند و الا بعد از مرگ سلیمان خود را از زیر بار کارهای سنگین نجات می دادند.
و ثانیاً نمی توان به گفته های جنیان اعتماد کرد چون از کجا معلوم است که آگاهی جنیان در مورد حوادث عالم سفلی کافی و صحیح بوده و یا راست می گویند؟ چون آنها هم مثل بشر علمشان محدود بوده و مانند بشر گاهی هم دروغ می گویند فلذ ا به گفته آنان نمی توان اعتماد کرد چون معیاری برای تشخیص صداقت و راستگوئی آنها نداریم و نمی توانیم به درستی یا دروغ بودن سخن آنها پی ببرم.
اما از این جهت که قدرت و سرعت آنها بیش از انسان است و می توان در این رابطه از آنان کمک گرفت غافل از این که موجودی برتر از انسان نبوده و همه موجودات برای انسان آفریده شده اند و کاری که از انسان برآید از هیچ موجودی برنمی آید چنانکه در آوردن تخت بلقیس از یمن به فلسطین این امر هویدا شد که عفریتی از جن گفت من آن را قبل از اینکه از جایت بلند شده و بنشینی حاضر می کنم اما کسی[آصف بن برخیا وزیر حضرت سلیمان] که علمی از کتاب[اسم اعظم] داشت گفت من آن را پیش از آنکه چشم بر هم زنی خواهم آورد و این کار را کرد و ثابت نمود که از این جهت نیز انسان بر جنیان برتری دارد.
قالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِکَ وَ إِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ (39) قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُک [نمل/39-40]
عفریتى از جن گفت: من آن را نزد تو مىآورم پیش از آنکه از مجلست برخیزى و من نسبت به آن توانا و امینم! (اما) کسى که دانشى از کتاب (اسم اعظم) داشت گفت، من آن را پیش از آنکه چشم بر هم زنى نزد تو خواهم آورد.
پس کسانی که دنبال احضار یا تسخیر جن و ارتباط با آنها هستند از عظمت خود غافلند و نمی دانند کاری از او برآید از هیچ موجودی بر نیاید.